How was written Freedom in Iran
تو خيابوناي ايران راه ميرويم همه راه مي روند وگويي آزاد هستند و درزندان نيستند. كودكي به مردي جوان گفت چرا اينقدركند راه ميري كمي تند تر ميخوام به مدرسه برسم. مرد جوان گفت زنجيرهاي پايم نمي ذارند تند تند راه برم كودك گفت :چرا كدام زنجير ؟ عمو زنجيرباف ؟ مرد جوان لبخندي زد و گفت : زنجير اختناق وسركوب ! كمي كه بزرگ شدي مي بيني. كودك گفت: آهني است ؟ مرد جواب داد همه نوع است! .
بعدآن كودك باتعجب گفت آقا آزادي را با كدام ز مي نويسند . مرد جوان جواب دادمهم اين است كه با كدام زبان بخواهي بنويسي ؟ درحاليكه كودك با تعجب نگاه ميكرد آن مردجوان كاغذي به او داد گفت بيا اينطوري است :
آ كه حرف اول آزادي است درايران يعني آخوند همان كه اين زنجير ها را به پايم بست
ز يعني زندان همان جايي كه اگر حرفي بزنم در آن حبس مي شوم و شكنجه ميكنند
ا يعني اعدام ، اعدام پدر كودكاني كه به عشق رسيدن عيد روز شماري مي كنند تا عيدي ازبابا بگيرند ولي
د يعني درد ورنج ، داغ دل و داد بي صدا
ي يعني به يغما بردن گنجينه هاي ايران عزيز كه همه دول درحسرت داشتن چنين كشوري هستند
شايد بگوييد ازچه سخن ميگويم ؟ از آزادي واژه اي زيبا ولي خونين واژه اي سرشار از اميد معني واقعي كلمه آزادي را از آنكه بايد شنيد كسي كه كلامش نويد دهنده آزادي است آنكه هر سخنش بهار آزادي ايران را مژده مي دهد.
حال بخوانيد .....
ي يعني به يغما بردن گنجينه هاي ايران عزيز كه همه دول درحسرت داشتن چنين كشوري هستند
ایران-آزادی بیان در زنجیر |
حال بخوانيد .....